۱۳۸۶ اسفند ۲۰, دوشنبه

بهار

سلام بر بهار
ديگه بوي بهار همه جا رو پركرده،زمستان امسال واقعا زمستان بود ولي من بيشتر از هر سالي زمستان امسال رو دوست داشتم ،با وجود فشار و استرسي كه توي كار داره بهم وارد ميشه و انگار نه انگار كه آخر ساله ، وقتي از پنجره بيرون رو نگاه ميكنم و باغ شركت رو نگاه مي كنم و مي بينم همه رنگ ها و بو ها عوض شدن واقعا خوشحال مي شم.
حالا ديگه بيشتر از هميشه فكر مي كنم به فصل ها نزديكترم و ميدونم حجم زيادي رو از اين درك مديون دكترم.
از وقتي از هند اومدم تقريبا نرسيدم سرم رو بخارونم ، دلم مي خواست از هند بنوسيم كه هنوز نشده.
اين هم از روزهاي آخر سال....

هیچ نظری موجود نیست: