۱۳۸۶ دی ۲, یکشنبه

Mon Amour


بعضی وقت ها موسیقی قبل از اینکه با گوش هات ارتباط برقرار کنه , با همه خودت ارتباط برقرار می کنه.
را گرفتم و گوش می دادم.چقدر این موسیقی زیبا بود mon amour امروز دوباره
آدم خوشحال می شه وقتی هنوز زیبایی هایی را می بینه که آفرینش انسانه.
یاد گیتارم افتادم که سالها پیش قبل از اینکه درست حسابی شروعش کنم کنارش گذاشتم, حالا بالای کتابخانه است و
من به این امید که دوباره یک روزی شروعش کنم هر چند وقت یک بار گرد و خاکش می گیرم.
امروز یک روز آفتابی سرد و دلفریب دی ماه, گوش دادن دوباره این موسیقی که احساس کردم همه روحم را گرفت , بهترین اتفاق امروز بود

۱۳۸۶ آذر ۳, شنبه

از یک روز پائیزی سرد

سلام
سالها عادت به نوشتن داشتم ,هنوز هم این باور رادارم که لمس صفحه سفیدکاغذیک چیزه دیگه است. ولی خیلی هم چاره ایی نیست, دیگه شاید وبلاگ نویسی از هیچی نویسی بهتر باشه.
امروز 3 آذره , یک روز پائیزی غلیظ کمی سرد, امروز شبیه همه قدیم هاست شبیه نشستن و چای خوردن و حوصله نداشتن برای هیچ شلوغی
گاهی احساس می کنم تمام فصل پائیز را توی حیرتم ,فکر می کنم چقدر همه چی عجیبه چقدر جدیده , جالبه سال بعد هم دوباره همه این حس ها تکرار میشه انگار طبیعت نمی گذاره ما فراموش کنیم هر چقدر هم که ما فراموش کنیم
بگذریم
سالها پیش از یک دفتر کوچک جلد سورمه ای شروع کردم که تکه های ذهنم را روش می نوشتم و حالا این صفحات مجازی که هنوز برام عجیبن, حالا از این جا شروع می کنم

... سلام